روانشناسی شخصیت

روانشناسی شخصیت، بیش از هر چیز به تفاوت های فردی توجه دارد، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. لغت شخصیت به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود می زدند. به مرور معنای آن گسترده تر شد و نقشی را نیز که بازیگر ادا می کرد، در بر گرفت. بنابراین، مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند، ترسیم می شود. یعنی در واقع، فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه می دهد که جامعه بر اساس آن، او را ارزیابی می نماید.
در روانشناسی شخصیت، روانشناسان نه تنها در مورد درک صحیح شخصیت طبیعی انسان‌ها علاقه مند و مشتاق هستند بلکه تلاش می‌کنند اختلالات شخصیتی را تشخیص دهند که ممکن است در تمامی جنبه‌های زندگی همچون مدرسه، کار، روابط و سایر بخش‌ها تاثیرگذار باشد. روانشاسان با تشخیص چنین مشکلاتی می‌توانند به افراد کمک کنند مهارت‌هایی را برای مقابله و مدیریت شرایط توسعه دهند.
بنابراین در روانشناسی شخصیت به تحقیق در مورد الگوهای خاص تفکر، احساسات و رفتار که هر فرد را از دیگری متفاوت می‌کند، پرداخته می شود. در روانشناسی شخصیت، تعاریف گوناگونی از شخصیت معرفی شده است که هر یک گونه ای از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است. از نظر روانشاسی شخصیت، تمام افراد دارای شخصیت هستند و هیچ فردی بی شخصیت نمی باشد. همچنین شخصیت افراد از نظر علمی باید بررسی شود. این تحقیق منجر به بوجود آمدن نظریه های متعدد از جمله نظریه روانکاوی کلاسیک، نظریه روانکاوی نوین، نظریه انسان گرایی .. شده است.