معرفی و نقد کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ
درباره نویسنده:
“ریچارد باخ”، در سال 1936، در “اوک پارک” ایالت “ایلینوی” آمریکا بدنیا آمد. نسب او به “یوهان سباستیان باخ”، آهنگساز بزرگ و سرشناس آلمانی می رسد. دلبستگی او به نوشتن و پرواز، از دوران دبیرستان شکل گرفت و سرانجام، از او یک خلبان و سپس، یک نویسنده ساخت.
باخ در سال 1955، وارد کالج در کالیفرنیا شد و زمانی بعنوان خلبان ذخیره ارتش خدمت میکرد.
باخ از نخستین همسر خود، “بت باخ”، دارای شش فرزند است. همسر دوم او “لسلی پریش” بازیگر بود که در جریان ساخت فیلم “جاناتان مرغ دریایی” در سال 1973با هم آشنا شده بودند. ریچارد باخ، کتاب “پُلی بر فراز همیشه” را درباره رابطه عاشقانهی خود با او نوشت؛ هرچند در سال 1999 از وی جدا شد.
یکی از فرزندانش، “جاناتان”، کتابی با نام “بر فراز ابرها”، در مورد روابط خود با پدری که هرگز او را نشناخت، نوشته است.
ریچارد باخ، خلبان آمریکایی است که و ۳ کتاب با موضوع پرواز نوشته است. «باخ» با الهام از سقوط تقریبا مرگبار یک هواپیما در آگوست سال ۲۰۱۲، شروع به نوشتن چهارمین قسمت از رمان خود کرد و سرانجام در آگوست سال ۲۰۱۴ نسخه کامل آن را به چاپ رساند. با کمی تامل در داستان “جاناتان، مرغ دریایی” درمییابیم که این داستان تمثیل زندگی انسانها، جنگها و کشمکش درونی و بیرونی آنهاست.
باخ در هر زمینهای که مربوط به خلبانی میشود، کار کرده است؛ مانند ساخت تصاویر متحرک در آسمان، با نمایش هوایی خلبان تاکتیکی جنگندههای نیروی هوایی و نویسندگی و آموزگاری فنی هوانوردی . همچنین او در فیلمی با نام “هیچ چیز ناگهانی نیست”، که از روی کتابش ساخته شده بود، در نقش گوینده و خلبان نمایشهای هوایی ایفای نقش کرد.
گرچه او دلبستگی فراوانی به هوانوردی دارد، با وجود این، همواره دوست دارد که بنویسد. در دوران دبیرستان یکی از آموزگاران ورزش به ریچارد باخ کمک کرد تا به تواناییهای نهفتهاش پی ببرد. از سال ۱۹۵۹، او باورهایی در مورد یک پرنده که میخواست دیوارهای محدودیت را بشکند، داشت؛ از این رو کتاب “جاناتان، مرغ دریایی” را به نگارش درآورد.
او بنیادگذار مذهب پرواز بوده و پیروانی هم به دور خود گرد آورده است. از آثار او که به زبان فارسی برگردان شده، میتوان به کتابهایی چون : “جاناتان مرغ دریایی”، “پندار”، “یگانه”، “گریز از سرزمین امن”، “هدیه پرواز” و “فراسوی ذهنم” اشاره کرد که در بیشتر کتابهای یاد شده، نویسنده، با احساس پرواز، ارتباط خوبی با خواننده برقرار میکند و در مورد شناخت خود، گزینش، اختیار، سرانجام و راستی و درستی زندگی به گفتگو می نشیند.
او هم اکنون 82 ساله است و همچنان نیز می نویسد.
خلاصه کتاب:
کتاب جاناتان مرغ دریایی، درباره یک مرغ دریایی است که نمی خواهد مثل هزاران مرغ دریایی دیگر فقط به فکر خوردن و خوابیدن و گذران زندگی باشد. جاناتان میخواهد به شکل حرفهای پرواز را یاد بگیرید. به همین خاطر دور از مرغان دریایی دیگر، تنها به تمرین مشغول است.
- اغلب مرغهای دریایی دغدغهشان فقط این است که ابتداییترین شیوههای پرواز را یاد بگیرند: چگونه خود را از کرانه به خوراک برسانند و برگردند. برای اغلب مرغهایی دریایی، سیر کردن شکم بر اشتیاق به پرواز میچربد. اما برای این مرغ دریاییِ خاص، خوردن مهم نبود، بلکه به پرواز اهمیت میداد. بیش از هر چیز دیگر در دنیا. جاناتانشیفته پرواز بود.
مدتی بعد جاناتان متوجه میشود که دیگران به شکل عجیبی به او نگاه میکنند و تلاشهای او برای یادگیری پرواز را درک نمیکنند. حتی پدر و مادرش هم نگران او میشوند که فقط تمرین میکند و هیچ غذا نمیخورد و یک مشت پر و استخوان شده است. از جاناتان میخواهند که همرنگ جماعت باشد و مانند دیگران زندگی کند. اما جاناتان هدف والاتری دارد .
جاناتان هر روز با شوق بیشتر تمرین و انوع تکنیکهای پرواز را کشف میکرد. اما یک روز ارشد گله او را به وسط مرغان دریایی که برای شورای بزرگ دور هم جمع شده بودند فراخواند و گفت:
جاناتان یک روز میفهمی بیمسئولیتی عاقبت خوشی ندارد. زندگی ناشناخته و ناشناختنی است، و ما چیزی از آن نمیدانیم جز اینکه بهدنیا آمدهایم تا شکممان را سیر بکنیم، و تا جایی که برایمان امکان دارد زنده بمانیم.
و به این ترتیب جاناتان مرغ دریایی از گله طرد شد. اما طرد شدن جاناتان تازه شروع اصلی ماجراهایی زیبا و خواندنی است که بدون شک الهامبخش هر خوانندهای است.
جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد، ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخرههای بلند میرفت. از تنهایی غصه نمیخورد، فقط از این بابت اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند به شکوه پرواز، که در انتظارشان است، باور بیاورند؛ حاضر نیستند چشمانشان را باز کنند و ببینند.
او بارها شکست می خورد ولی به راهش ادامه میدهد. شکست که میخورد، با خودش میگوید اصلا من هم برمیگردم به همان اسکلهها و قایقهای ماهیگیری … چه کاری است متفاوت بودن؟ … بعد دوباره عزمش را جزم میکند و با وجود گرسنگی، خوشحال و راضی مشغول یاد گرفتن میشود. بدون آنکه استادی داشته باشد و طلبکارانه منتظر تشویقهای دیگران باشد. آن قدر خطا میکند و طعم بد پرواز کردن را میچشد تا اینکه میشود عجیبترین و متفاوتترین مرغ دریایی که حرفهای نویی برای گفتن دارد. وقتی سبک زندگیاش تغییر میکند، تازه با پرنده های جدید مواجه میشود؛ یعنی روابطش تغییر میکند و روی دیگری از زندگی را میبیند؛ شاگرد تربیت میکند. هر از گاهی به همان خانواده بزرگش در اسکله سر میزند تا برایشان بگوید که دنیا همان چیزی نیست که شما میبینید … اما هیچ کدامشان سر از دنیای حقیری که تمام زندگیشان را پر کرده بیرون نمیآورند .
تحلیل کتاب:
این کتاب در سال ۱۹۷۰ به چاپ رسیده و باید توجه داشت که این دوران، پایان یک دهه تاثیر فرهنگ، فلسفه و عرفان شرقی در آمریکاست و آثار زیادی در این دوره شکل میگیرند که خواستار ورود فرهنگ به ادبیات انگلیسی هستند. کتاب جاناتان، مرغ دریایی نمادی از نگاه و بینش آمریکایی به عرفان شرقی برای کمک به زندگی مادی انسانهاست و با عرفانی که ما میشناسیم، بسیار تفاوت دارد.
این کتاب به عنوان یک اثر روانشناسی نیز شناخته شده و میخواهد به انسان برای یک زندگی پرمعناتر کمک کند. بسیاری از شنوندگان و خوانندگان این کتاب، در پیامهایی از کشورهای مختلف گفتهاند که این اثر نجاتبخش آنها بوده است. این پیامها نشان از تاثیرگذاری کتاب به لحاظ روانشناسی دارد.
“جاناتان مرغ دریایی” داستانی است از دل کندن، پرواز و رهایی. این کتاب سمبلی است از افرادی که هیچگاه امید خود را از دست نمیدهند، شکست را نمیپذیرند و مایوس نمیشوند. در این کتاب «جاناتان» مرغی دریایی است که نمیخواهد مانند دیگر مرغهای دریایی زندگی کند و از راه و روش خود در زندگی پیروی میکند.
برخلاف مرغهای دیگر که فقط زندگیشان را صرف خوردن و خوابیدن میکنند، در مقابل خطر از خود و دیگر مرغها محافظت میکنند و پرواز را واسطهای برای پیدا کردن غذا تلقی میکنند، جاناتان پرواز را به عنوان هدف عالی زندگی خود و نه پَست و اولیه خود میانگارد. او میخواهد برفراز آسمانها پرواز کند که آرزوی هیچیک از همنوعاناش نیست. آنها این تغییر را در جاناتان به هیچوجه نمیپذیرند و از او شدیدا انتقاد میکنند. آنها که این کار جاناتان را سنتشکنی میدانند طردش میکنند. حسی غریزی در جاناتان وجود دارد که او را به سمت پرواز و متفاوت بودن میکشاند و او نه تنها این حس درونی را سرکوب نمیکند، بلکه آن را به وضوح به همه نشان میدهد و از نشان دادن حس واقعی خود ترسی ندارد. جاناتان این حس را حق هر پرندهای که بر فراز آسمانها پرواز میکند میداند تا خود را به چالش بکشد، از پروازش به وجد بیاید و آزادی برایش معنا پیدا میکند.
جاناتان با غلبه بر ترسش خود را تغییر داد و با اندیشه نامحدود خود، باور کرد که میتواند و میشود. او به این حقیقت پی برد که هیچ چیز دستنیافتنی نیست.
براساس این داستان و برای درک آزادی ابتدا باید خودت به معنای واقعی آن برسی.
انسان گاهی میتوانند به نوبه خود فردی متفاوت باشد، اما وقتی مشکلات را سد راهش میبیند اجازه تغییر به خود نمیدهد و به زندگی عادی بازمیگردد. اما قطعا فردی موفق خواهد شد که باور کند در زندگی محدودیتی وجود ندارد و تنها محدودیت موجود، باور و سدهای ذهنی انسان است که به مرور زمان سایه سنگین خود را بر روی آرزوها و میل به خاص بودن میاندازد. هنگامیکه این سایه بر پیکر وجودی افکار بیفتد موفقیت دیگران را دلیل بر برگزیده بودن او میدانیم و تلاش و عشق او به هدف را نادیده میگیریم.
جاناتان مرغ دریایی یک رمان کوتاه، پرمغز، سرشار از امید و مناسب برای همه افراد است. بدون شک داستان جاناتان الهامبخش همه آدمهایی است که به نحوی متفاوت هستند و جامعه به همین دلیل متفاوت بودن حاضر نیست آنها را بپذیرد. الهامبخش آدمهای طرد شدهای که به دنبال هدفی رفتهاند که همگان قادر به درک آن نیستند. الهامبخش آدمهایی که به مسئله زندگی فکر میکنند و میخواهند معنایی برای آن پیدا کنند. الهامبخش آدمهایی که از انگشتنما شدن ترسی ندارند و به هر طریقی هدف والای خود را دنبال میکنند.
در این رمان با مرغ دریاییای روبهرو هستیم که حاضر نیست تحقیر دیگران را بپذیرد و عصیانگر میشود. به مخالفت میپردازد و از کاری که کرده است پشیمان نمیشود.
- یگانه قانون حقیقی همان است که به آزادی منجر میشود. قانون دیگری وجود ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.